(بررسی شاخصهای اقتصادی طرح توجیهی)
روش تجزيه و تحليل داده ها و اطلاعات
توجیه اقتصادی طرح,تجزيه و تحليل داده ها و اطلاعات با معيارهاي تحليل هزينه– فايده، ارزش خالص فعلی (Net Present Value) و نرخ بازگشت سرمايه (Rate of Return) انجام خواهد شد.
مباني نظري تحليل هزينه- فايده
با وجودي كه “ارزيابي طرحهاي اقتصادي” يا “اقتصاد مهندسي” رابطه بسيار نزديك با اقتصاد خرد متعارف دارد، اما بايد گفت كه خود داراي تاريخچه و مشخصات مستقل ميباشد. ارزيابي اقتصادي طرحها اول بار توسط ژوليوس دوپويي فرانسوي در سال 1884 مطرح گرديد ولي استفاده عملي از تحليل هزينه– فايده با ارزيابي طرحهاي مربوط به توسعه منابع آب آمريكا در سال 1930 شروع شده است (پاكزاد، فريبرز، ارزشيابي طرحهاي صنعتي ص 25). عليرغم ارتباط نزديكي كه اين تحليل با علم اقتصاد دارد، اين فن بيشتر توسط مهندسان پايهگذاري شده است. براي معرفي مباني نظري تحليل هزينه– فايده در اين قسمت، به برخي مفاهيم مهم در تحليل هزينه– فايده اشاره ميشود.
جريان وجوه نقدي طرح (Cash Flow of A Project)
منظور از جريان وجوه نقدي يك طرح، در حقيقت كليه عايديها (منافع) و هزينه هايي است كه در طول عمر طرح در سالهاي مختلف برآورد ميشود. در تحليل هزينه– فايده، جريان وجوه نقدي به سه گروه تقسيم ميشود: جريان اوليه (Initial Flow) جريان عملياتي (Operation flow) و جريان نهائي (Terminal flow). منظور از جريان اوليه در حقيقت جريان پولي است كه قبل از شروع بهرهبرداري طرح (دوره ساخت) صورت ميگيرد. با توجه به اينكه اين نوع جريان معمولاً نوعي هزينه ميباشد لذا در ارزيابي طرحهاي اقتصادي علامت ارقام مربوط به جريان اوليه را منفي در نظر ميگيرند. منظور از جريان عملياتي در واقع كليه وجوهي است كه در ارتباط با طرح در طول سالهاي بهره برداري قابل پيش بيني است.
نرخ تنزيل يا حداقل نرخ بازدهي مورد انتظار
از آنجايي كه هزينههاي يك پروژه در طي سالهاي مختلف انجام ميشود و درآمدهاي آن نيز در طي سالهاي مختلف محقق ميشود، اختلاف زماني بين هزينه ها و درآمدها بوجود ميآيد و اين اختلاف، زماني باعث ميشود كه ارزش واقعي هر ريال هزينه انجام شده (يا درآمد بدست آمده) در دو سال مختلف با هم اختلاف داشته باشد. اگر يك سال خاص به عنوان سال مبنا در نظر گرفته شود، نرخ تنزيل يا حداقل نرخ بازدهي مورد انتظار در واقع نرخي است كه با استفاده از آن ميتوان ارزش واقعي هزينه هاي انجام شده و يا درآمدهاي بدست آمده در سالهاي مختلف را در آن سال مبنا محاسبه كرد. اين نرخ در ارزيابي طرحها به نوعي همان حداكثر نرخ سود سالانه اي است كه (فرد) سرمايهگذار ميتواند بدست آورد. در اين گونه مطالعات، نرخ سود فاينانس به علاوه هزينههاي جانبي آن كه برابر 18درصد بوده، به عنوان نرخ تنزيل در نظر گرفته شده است.
روشها و معيارهاي ارزيابي طرح
معيار ارزش خالص فعلی (Net Present Value):
بطور كلي در اين روش ارزش كليه هزينه ها و منافع ناشي از انجام طرح را كه بصورت سه جريان اوليه، عملياتي و نهائي ميباشد، در زمان حال محاسبه ميكند عددي كه به اين ترتيب محاسبه شده، ارزش خالص فعلی طرح نام دارد. براساس اين روش طرح در صورتي قابل اجراست كه ارزش خالص فعلی(NPV) آن بيشتر از صفر باشد. (نوري نائيني محمد سعيد راهنماي ارزشيابي اقتصادي پروژه 1365، ص56) و در مقايسه طرحها، طرحي كه NPV بيشتري داشته باشد در اولويت قرار دارد.
يکي از مشكلات معيار ارزش خالص فعلی، تعيين نرخ تنزيل مناسب است. همچنين در مقايسه بين چند طرح، اگر نرخ تنزيلهاي متفاوت بكار گرفته شود، اولويت بندي هايي كه اين معيار ارائه ميدهد ممكن است تغيير كند. عليرغم اين مشكل اين معيار يكي از رايج ترين معيار ارزيابي مالي و اقتصادي پروژه هاست.
معيار نرخ بازگشت سرمايه (Rate of Return):
نرخ بازگشت سرمايه، ROR نرخ تنزيلي است كه در آن نرخ، ارزش فعلي عايديها (منافع) يك پروژه برابر با ارزش فعلي هزينههاي آن است. به عبارت ديگر نرخ بازگشت سرمايه (ROR) نرخي است كه در آن ارزش خالص فعلی طرح (NPV) صفر است. در واقع ROR يك طرح، نرخ سودي است كه يك سرمايه گذار از سرمايهگذاري در انجام آن طرح بدست ميآورد. اين نرخ حداكثر نرخ بازدهي است كه طرح ميتواند به منابع مالي سرمايهگذاري شده بپردازد. در اين روش اگر نرخ بازگشت سرمايه بدست آمده بيشتر يا مساوي «حداقل نرخ سود قابل قبول سرمايه گذاري» باشد. طرح انتخاب ميگردد. هنگام مقايسه طرحهاي سرمايه گذاري نيز، طرحي انتخاب ميگردد كه علاوه بر شرط بيشتر بودن نرخ بازدهياش از نرخ بهره بازار يا هر نرخ قابل قبول ديگر، داراي بيشترين نرخ بازگشت سرمايه در ميان طرحهاي رقيب نيز باشد. براي محاسبه اين نرخ نیاز به فاکتور های زیر میباشد.
Ct: جريان هزينههاي طرح، N: عمر طرح، RT: جريان منافع طرح، T: زمان تحقق منافع يا انجام هزينه
با مشخص بودن مقادير n, Rt، Ct در رابطه تساوي ، i يا i هايي كه برآورد ميشود همان نرخ بازگشت سرمايه (ROR) پروژه ميباشد.
در يك حالت ديگر، چنانكه منافع طرح X را در سال t با Btx و هزينههاي طرح را با Ctx و عايدي (منافع) خالص سالانه را با Atx نمايش دهيم.
بررسي هزينه ها و درآمدها و ارزيابي اقتصادي طرح
برنامه زمانبندي اجرايي طرح:
هر طرح داراي مراحل آغاز، جريان عمل و پايان است:
«دوره اجراء» يا «دوره زندگي طرح» (Project Life Cycle Phases) از نقطه آغازين آن شروع ميشود و پس از طي مراحلي و با انجام فعاليتهايي در يک نقطه ديگر که پايان طرح است، به اتمام ميرسد. چنانچه براي دوره اجرايي بدرستي برنامهريزي نشود، مشکلاتي نظير طولانيشدن زمان اجراء و افزايش هزينههاي سرمايهگذاري پيش خواهد آمد و طرح با خطر از دست دادن سودآوري مواجه ميشود.
بنابراين هدف اصلي برنامهريزي براي اجراء، آن است که جنبههاي مالي اين مرحله مشخص شود تا منابع مالي کافي براي به اجراء در آوردن طرح تامين گردد. همچنين با توجه به همزماني پارهاي از فعاليتها و همچنين ارتباط بسياري از فعاليتها با يکديگر، ضروري است که برنامه زمانبندي اجراي طرح تهيه گردد. در اين برنامه بايد يک جدول زمانبندي پيشبيني شده باشد که طي آن مراحل مختلف، به يک طرح هماهنگ از فعاليتهاي همگن تبديل گردد.
اين برنامه زمانبندي بايد زمان آغاز، پايان و درصد پيشرفت سالانه هر يک از مراحل طرح را مشخص دارد تا بتوان بر اساس اين زمانبندي، ساير منابع از جمله منابع سرمايه را تجهيز کرد. تکنيکهاي مختلفي براي برنامهريزي طرحها و کنترل آن وجود دارد که از مهمترين آنها ميتوان به «روش ارزيابي و بازنگري پروژه» (Pert (Project Evaluation & Review Technique)) موسوم به پرت و «روش مسير بحراني» موسوم به سي.پي.ام (CPM (Critical Path Method) اشاره کرد.
يکي از روشهاي مرسوم و سادهاي که براي برنامهريزي بر اساس زمانبندي طرحها وجود دارد، «نمودار ميلهاي» Bar Graph موسوم به «نمودار گانت» Gantt Chart است که سابقه آن به اواسط قرن نوزدهم ميلادي باز ميگردد. اما عموميت يافتن اين روش ترسيمي نمايش پيشرفت کار بر حسب زمان توسط «هنري ال. گانت» و «فردريک دبليو. تيلور» در اوايل قرن بيستم صورت پذيرفته است.
برآورد هزينهها و درآمدهاي طرح به «قيمت جاري» (Current Price):
محاسبات هزينهها و درآمدها در تحليل اقتصادي طرحها، گام اول را تشکيل ميدهد که اين محاسبات، ارقام هزينهاي و درآمدي به قيمت جاري را در بر ميگيرند. لذا با توجه به زمان وقوع، هزينه فرصت سرمايه، تورم و ساير ملاحظات، اين ارقام بايد با توجه به جدول زمانبندي طرح واقعي شوند. در ادامه نيز ميتوان با استناد به يافتههاي تحليل اقتصادي، صورت حساب سود و زيان سالانه طرح را تهيه کرد و سرمايه مورد نياز آنرا مشخص ساخت.
همانگونه که گفته شد، گام اول در تحليل اقتصادي طرح، برآورد هزينه و درآمد طرح به قيمت جاري است. در اينجا مقصود از قيمت جاري آن است که فرض شود که تمامي مراحل طرح در يک مقطع زماني حاضر آغاز شده و به پايان رسيده است. بر اين اساس درآمدها و هزينهها به قيمتهاي سال جاری برآورد و اين ارقام در قسمت ارزيابي درآمدها و هزينههاي واقعي طرح، با اتکا به جدول زمانبندي طرح و نرخ تورم، واقعي ميشود.
برآورد هزينه مطالعات طرح و دانش فني:
قبل از ساخت و شروع طرح، لازم است هزينه مطالعات طرح نيز درنظر گرفته شود.
برآورد درآمدهاي طرح به قيمت جاري:
به طور کلي در اين گونه طرحها به جهت ويژگي آنها يعني فروش، تقسيم بندي درآمدها به دو دسته درآمدهاي ساليانه و درآمدهاي ناشي از ارزش اسقاطي وجود نخواهد داشت و به طور معمول براي اين طرح لازم است درآمد به صورت کلي محاسبه شود.
در اين بخش از مطالعه، درآمد بر مبناي قيمتهاي سال جاری برآورد خواهد شد. در محاسبه درآمد طرح از شيوه جزء به کل استفاده شده است.
محاسبه درآمدها و هزينههاي واقعي طرح
از آنجايي كه تمامي هزينهها و درآمدهاي طرح در يك زمان واحد تحقق نمييابند، علي القاعده نميتوان محاسبات هزينه و درآمد صورت گرفته به قيمت سال جاری را معيار عمل قرار داد؛ چرا كه با توجه به تغييرات سطح عمومي قيمتها در طول اين سالها، ميبايد تاثيرات تورم را در محاسبات وارد كرد.
بدين منظور براي تبديل هزينهها و درآمدها به قيمت واقعي، در اقتصاد از يك شيوه مرسوم، تحت نام «شيوه ارزش حال» استفاده ميگردد. بر اين پايه با توجه به جدول زمانبندي طرح، بايد برآورد واقعياي از هزينهها و درآمدها با لحاظ کردن نرخ تورم داشت.
در اين ارتباط، ويژگي روش ارزش حال آن است که درآمد خالص طرح در سالهاي آينده (دوره زندگي طرح) را به کمک نرخ هزينه سرمايه (نرخ بهره)، به ارزش فعلي يا ارزش نقد تبديل ميكند. در صورتي که C0 سرمايه اوليه و Cn سرمايه پس از سال n ام و r نرخ بهره باشد، ارزش سرمايه در سال n ام از طريق فرمول ذيل که تحت عنوان فرمول «رشد مرکب» شناخته ميشود، محاسبه ميگردد:
بر اين اساس، به کمک فرمول رشد مرکب ميتوان «ارزش آينده» Future Worthسرمايه را محاسبه کرد. مقصود از ارزش آينده سرمايه، ارزش نقد آن پس از گذشت دوره سرمايهگذاري است. بر اين پايه در صورتي كه ارزش سرمايه در سال n ام موجود و نرخ بهره نيز معادل r باشد، «ارزش حال» Present Value سرمايه در زمان حاضر از طريق فرمول ذيل محاسبه ميگردد:
براي به دست آوردن، هزينه و درآمد واقعي و سرمايه مورد نياز آن در هر سال، بايد دو اقدام صورت داد. بر اساس اين دو اقدام، جدول زير تهيه شده است كه اين جدول مراحل محاسبات را نشان ميدهد. اين اقدامات عبارتند از:
- اولاً: بايد به کمک فرمول رشد مرکب، نرخ تورم را بر هزينهها با توجه به سال وقوع اعمال كرد تا هزينه واقعي يا ارزش آينده هزينهها حاصل شود.
- ثانياً: درآمدها نيز با توجه به نرخ تورم توسط فرمول نرخ رشد مرکب بايد افزايش يابد تا درآمدهاي واقعي يا ارزش آينده درآمدها حاصل گردد.
ضمناً لازم است به نکته زير هم توجه شود:
از آنجا که هزينه تسهيلات فاينانس، مشمول نرخ تورم نميشود، لذا بايد هزينه واقعي بدون درنظر گرفتن هزينه تسهيلات فاينانس محاسبه شده و در نهايت در سالهاي پرداخت اقساط، ميزان هزينه تسهيلات به آن اضافه شود.
محاسبه تكنيكهاي تصميمگيري:
پس از محاسبه درآمدها و هزينههاي طرح در اين قسمت با استفاده از تكنيكهاي تصميمگيري به بررسي توجيه اقتصادي طرح خواهيم پرداخت:
روش ارزش خالص فعلی (Net Present Value):
روش ارزش فعلي يكي از مهمترين و در عين حال سادهترين تكنيكهاي ارزيابي طرحهاي اقتصادي است و اين روش زيربناي كاربرد تكنيكهاي ديگر است. محاسبه ارزش فعلي يك فرآيند مالي، تبديل ارزش آيندة كليه دريافتها و پرداختها به ارزش فعلي در زمان حال يا مبدأ پروژه است.
در صورتي كه با نرخ 12 درصد، ارزش خالص فعلی محاسبه شده، رقم مثبت (NPV>0) باشد طرح سودآور بوده، زيرا ارزش فعلي هزينهها كمتر از ارزش فعلي درآمد بوده است و در صورتي که ارزش خالص فعلی محاسبه شده رقم منفي (NPV<0) باشد طرح فاقد توجيه اقتصادي است و مشخص كننده اين حقيقت است كه ارزش فعلي هزينهها بيش از ارزش فعلي درآمدها ميباشد. اگر NPV=0 باشد پروژه اقتصادي است، زيرا حداقل نرخ جذب كننده براي سرمايهگذاري تأمين گشته است.
با توجه به آنچه گفته شد، ارزش خالص فعلی (NPV) از طريق فرمول ذيل محاسبه ميگردد که در آن Ri درآمد هر سال و Ci هزينه مربوط به آن سال، r نرخ تنزيل يعني رقم 15 درصد و n عمر طرح خواهد بود.
نرخ بازگشت سرمايه (Rate of Return):
يكي از روشهايي كه امروزه در تعيين و انتخاب اقتصاديترين پروژهها متداول ميباشد روش نرخ بازگشت سرمايه است. در اين روش ضابطة قبول يا رد يك پروژه، بر اساس معياري (نرخي) به نام بازگشت سرمايه است. در حقيقت تعادل درآمدها و هزينهها، تحت اين نرخ امكانپذير است (البته نه هميشه با يك نرخ) و آن نرخ (يا نرخها) نرخ بازگشت سرمايه ميباشد.
در صورتي كه نرخ بازگشت سرمايه (ROR) از حداقل نرخ جذبكننده (MARR) كوچكتر باشد طرح پذيرفته نميشود و در صورتي نرخ بازگشت سرمايه (ROR) بزرگتر يا مساوي حداقل نرخ جذبكننده (MARR) باشد طرح داراي توجيه اقتصادي بوده و پذيرفته ميشود.
نرخ بازگشت سرمايه از تساوي قرار دادن ارزش فعلي درآمدها و هزينهها حاصل ميشود. اين تساوي تنها تحت يك نرخ امكانپذير است و آن، نرخ بازگشت سرمايه است.
صورتحساب سود و زيان
حساب سود و زيان بازتاب نتايج عمليات طرح در يک دوره است. اين صورت وضعيت، نمايانگر درآمدها، هزينهها و مخارج طرح است که به آن «صورت وضعيت درآمد» نيز ميگويند. در اين زمينه مبادلاتي که دارايي را افزايش ميدهند، درآمد محسوب ميشوند و به مبادلاتي که دارايي را کاهش ميدهند، هزينه گفته ميشود. بر اين پايه در يک دوره براي محاسبه نتيجه عمليات، درآمدها و مخارج با هم مقايسه ميشوند.
حال اگر درآمد از هزينهها بيشتر باشد، اين تفاوت سود ناميده ميشود که در ترازنامه به سرمايه طرح افزوده ميشود. اما اگر هزينه بيشتر از درآمد باشد، نتيجه زيان ناميده ميشود و از سرمايه کسر ميگردد.
بودجهبندي سرمايه طرح (Capital Budgeting)
يکي از اهداف برنامهريزي اجرايي، نحوه تامين مالي براي مرحله اجراي طرح است؛ با اين ديد که تامين مالي قابل اطميناني براي اجراء و آغاز بهرهبرداري از طرح ميسر گردد. در اين زمينه بودجهبندي طرح نوعي برنامهريزي مالي بر حسب پول و واحد زماني در آينده محسوب ميگردد. بنابراين بودجهبندي شامل عملکرد مورد نظر در يک دوره زماني و تخصيص منابع به فعاليتهاي مختلف براي رسيدن به اهداف طرح است؛ چرا که بودجه به عنوان دستورالعمل انجام عمليات در طول يک دوره زماني و استاندارد عملکرد است که با واقعيت عملکرد مقايسه ميشود.
بودجهبندي يک طرح برنامهاي، بايد به گونهاي تدوين شود که تمامي هزينههاي طرح پوشش داده شود. به طور کلي هزينههاي سرمايهگذاري به «سرمايه ثابت» Fixed Capitalو «سرمايه در گردش» Working Capital تقسيم ميشود که سرمايه ثابت منابع لازم براي زمين، ساختمان، ماشينآلات و تجهيز يک پروژه سرمايهگذاري را تشکيل ميدهد. سرمايه در گردش نيز معرف منابع مالي لازم براي راهاندازي طرح است که مواردي نظير مواد خام Raw Materials، حقوق و دستمزد، ملزومات، ابزارآلات کوچک، کالاي در جريان ساخت و ساخته شده و وجوه نقد را در بر ميگيرد.